سه سال پیش وقتی که تو اوج درس خوندن برای کنکور بودم ، به بهانه ی یک ساله شدن آبجی و اینکه باید سعی کنیم عکس های خوبی از بچگیش داشته باشیم ؛ پیشنهاد خریدن دوربین رو به خانواده دادم بدون اینکه بخوام برم تحقیق کنم در موردش و اول علمش رو به دست بیارم ؛ چون که واقعا وقتش نبود ؛ یک ماه قبل کنکور وقتی که آخرشب تو اوج خستگی از مدرسه اومدم خونه ، دیدم رو میزم ی دوربینه :) به همین راحتی ! حالا معیار خانواده برای خرید این مدل چی بوده ؟ امتیازش تو دیجی کالا ! خدا رو شکر خودش با خودش بند داشت ؛ و گرن تا الان همین رو هم نداشتم ، چون بدبخت هنوز کیف نداره و با کوله ی خودم اینور اونورش میبرم ، به همین راحتی و شیک مجلسی طبق معیار نسل الان من شدم عکاس ! قبل کنکور تنها کاری که باهاش میکردم این بود که روی ماه زوم می‌کردم و می‌دیدمش ! همین ! بعد کنکور اومدم یکم باهاش ور برم ببینم بنده خدا امکاناتش چیه که شدیدا همونجا خورد تو ذوقم ! اینکه لنزش ثابته و قرار نیست پیشرفتی داشته باشه مگر اینکه بعدش برم سراغ یک مدل دوربین دیگه ، که اون موقع دلار دیگه دلار قبل نبود !


خلاصه اینکه سعی کردم بهانه ها رو بذارم کنار و شروع کنم به یادگیری ، من بابت یادگیری مقدماتی بابت عکاسی واقعا دوس نداشتم کلاس برم ، مخصوصا اینکه من مختصر اطلاعاتی قبلش داشتم و میدونستم قراره به من یک سری اطلاعات تکراری منتقل کنند ؛ اولش شروع برای یادگیری خیلی سخت بود ولی کم کم علاقه ایجاد شد و ساعت ها تو خوابگاه رو تختم مینشستم و در موردش سرچ می‌کردم و ویدئو های آموزشی می‌دیدم ، خیلی دوس داشتم برای عکاسیم یک دفترچه یادداشتی داشته باشم تا آموخته هام رو بهش منتقل کنم ، اینکار رو هم شروع کردم ولی دیدم بی فایده‌ س و بیشتر به تمرین نیاز دارم تا به یک سری اطلاعات تئوری ! پس بیخیالش شدم و سعی کردم فقط بیشتر بخونم و بیشتر عکس ببینم ؛ ب طوری بعدش خیلی خود به خود بدون اینکه متوجه‍‌ش باشم ، کادربندی های خوبی داشتم و عکس های قابل قبولی می‌ انداختم
اون موقع که رفتم دنبال یادگیری ، نمیدونستم اسمش یادگیریه و گرنه مثل خیلی از چیزها که امروزه با عنوان یادگیری میریم دنبالشون ، ناکام می‌موندم ؛ چون فقط بهش احتیاج داشتم ؛ حالا این احتیاج از کجا نشئت گرفت؟ از اینستاگرام ! ب خاطر اینکه من کلی عکس از افراد مختلف میدیدم که واقعا عکاس بودن و به سبب کیفیت بالای عکس ها ، عمیقا حس خوبی بهم میبخشیدن ؛ و من هم یجورایی سعی داشتم اینکارو انجام بدم که حس میکنم موفق بودم ؛ البته من از همون موقع هم بیشتر دنبال عکاسی از محیط و حیوانات و اینجور چیزها بودم ، یعنی تقریبا هرچیزی به جز عکاسی از آدما ! چیزی که به سبب دوربین دار بودن بین دوستان مجبور شدم انجامش بدم ، چون حس خوبشون از عکساشون ، بهم حس خیلی خیلی خوب‌تری می‌داد و برام ارزشمند بودن که اینکار رو براشون انجام می‌دادم و تقریبا چند وقتی هست که کمرنگ تر شده و انجامش نمی‌دم ( البته اینو بگم که توانایی عکس گرفتن از هرآدمی رو هم ندارم و باید تا حد زیادی با طرف مقابل صمیمی باشم تا این‌کار رو بتونم انجام بدم ) .
چندبار هم عکاسی از مراسم های دانشگاه رو قبول کردم که عمیقا پشیمونم از انجامش ، چونکه نمیتونم در مورد نتیجه ی کار مسئولیت پذیر باشم و اینکه به هر نحوی که شده نور کافی و خوب نبود و اذیت کننده بود !
یک بار هم در یک مسابقه ی عکاسی شرکت کردم ( جشنواره ی 6 ساعت 6 عکس) ، که بعد از نیم ساعت عکاسی سردرد گرفتم و بیخیالش شدم کلا و اون روز تمام کلاس‌هام رو شرکت کردم تا حداقل چیزی رو از دست نداده باشم و بعدشم به زور شش تا عکس بهشون تحویل دادم و شدم مجموعه عکس برگزیده .
( یک لوح تقدیری هم از دانشگاه بهمون دادن تا بعد از چهارسال یچیزی داشته باشم ازش و حداقل بدونم کارشناسیم رو تو کدوم دانشگاه گذروندم ! )
یک بار هم واسه همایش اپلای دانشکده مکانیک رفتیم تیزر بسازیم که من بودم تصویر بردار ، نه تجربه ای نه هیچ چیز دیگه ، که آخرش یچیز افتضاحی دراومد که بهتره راجع بهش نگم ( در این حد که اصلا حواسم به تنظیم نور واسه جاهای مختلف نبود و نگم بهتره حالا ) .
دیگه چی ؟ هیچ موقع باورم نمیشد یه عده ای بهم بگن عکاس ( تو خوشنویسی بهترم ولی بازم ی عده ترجیح میدن این رو ) .
طبیعتا وارد هرکاری که میشی ‌، حداقل چند تا دوست متناسب با اون کار پیدا میکنی ، که این دوست واسه من حدیث بود ( حدیث حق شناس ) که میتونم بگم عمیق خندیدناش ازعکاسیش خیلی بهتره :)

 

جزئیات جشنواره شش ساعت شش عکس

وب‌سایت هایی که در مورد عکاسی بیشتر ازش خوندم و یادگرفتم ( یعنی باید بگم تمام یادگیری‌م از این ها بوده )

لنزک

رضا صاد(قی) که بنظرم صادکست هاش ( پادکست های رضا صادقی ) خیلی خوبن و دید خوبی بهم دادن ( بیشتر از لحاظ اجتماعی و فکری ) !

یچیز دیگه ای هم که به همه معرفی میکنم اپ لایت‌روم‌ ه برای گوشی ، ‌که حداقل عکسایی ک خودتون میندازید رو با اون ادیت کنید ( یعنی از اون

پریست های آماده استفاده نکنید و خودتون پریست بسازید که بعدا هم میتونید ازش استفاده کنید تا عکساتون یکدست بشن ) .

در آخر هم اینکه امروز روز عکاسیه ، من تمام اون هایی رو که سعی میکنن با گوشیشون عکس بندازن رو تحسین میکنم ( چه خوب و چه بد ) ، ولی هیچ موقع اون دسته افرادی رو که لنز دوربین گوشیشون رو تمیز نمیکنند ، درک نمیکنم :) .

یک توصیه ی دیگه : سعی کنید با حالت دستی دوربین گوشیتون هم عکس بندازید و راجع بهش 

مطالعه کنید که خیلی به دردتون خواهد خورد !







 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها